کتاب زندگی کوروش اثر گزنفون، پیش از آن که زندگىنامهى کوروش باشد، درسنامهى زندگىست که در کنار داستانى شیرین و خواندنى مىآموزد چهگونه راههاى خوشبختى را هموار کنیم.
این کتاب را گزنفون (Xenophon) در دو هزار و چهارصد سال پیش نگاشته است و اگر تا امروز در دسترس جهانیان قرار دارد و هنوز خوانده مىشود، بیش از هر چیز دیگر به قلم شیواى نگارندهاش وام دارد و به اندیشهى والا و توانمندى که در پشت واژههاى زیبا و عبارتهاى پرمعنایش موج مىزند.
گزنفون در کتاب زندگی کوروش (The Education Of Cyrus) براى زِبَردستان، آیین سرورى را برمىشمارد و به زیردستان شیوههاى فرمانگزارى را مىنماید. بر سپهبدان رازهاى لشکرکشى، لشکربرى، و پیروزى بر دشمن را آشکار مىکند؛ و به سربازان فضیلت دلیرى تعلیم مىدهد؛ و به شهریار جوان مىآموزد که دادگرى چیست و راه کشوردارى و رهبرى مردمان کدام.
کتاب حاضر، تربیت کوروش یا زندگى کوروش، در راه به کرسى نشاندن این طرز فکر نگاشته شده است. گزنوفون با این کتاب، آتنِ دموکرات اما فقیر و پریشان روزگار و گرفتار جنگ همیشگى با اسپارت را با ایران آباد و ثروتمند و بزرگ و یگانه ابرقدرت جهان مقایسه مىکند و نتیجه را به خواننده مىسپارد که دلیل ثروت و عزت ایران آن است که کوروش، شهزادهى نیکنهاد و نیکخواهِ مردم بر آن فرمان مىراند و درماندگى آتن از آنروست که تودهى مردمِ تعلیم ندیده بر آن حکم مىرانند و یکصد سال بعد، ارسطو، که پیرو همین اندیشه است به تربیت الکساندر مقدونى مىکوشد و مستبد نیکسیرت خود را در وجود آن شهزاده مىجوید. نفوذ فلسفى کزنوفون و کتاب زندگى کوروش وى را حتی در نوشتهى قرن شانزدهمى (The Prince) (به فارسى شهریار) اثر انریکو ماکیاولى نیز مىتوان جست.
گزنفون زندگى کوروش را در سالهاى پایانى زندگى نوشته و افزون بر بازتاباندن دیدگاه فلسفى خود در این کتاب، تجربههاى ارزشمند خویش را در آموزش و پرورش، لشکرکشى و هنرهاى جنگ، داورى دشمنان و نقش سخن و سخنورى در رهبرى جامعه و بسیاى موارد بااهمیت دیگر را به افسانهیى شیرین درآمیخته و در اختیار خواننده نهاده است. بسیارى باور دارند که بیشترینهى صفات و شایستگىهاى کوروش که در این کتاب آمده است، در واقع شایستگى و صفتهایىست که کزنوفون در کوروش جوان به هنگام لشکرکشى از سارد به میانرودان دیده است. به هر روى این کتاب بیشتر سیاستنامه است تا کتابى تاریخى و نام چندى از اشخاص تاریخى این کتاب هم با نامهاى تاریخى کتابهاى معتبر نمىخواند، از آن جمله است آژىدهاگ آخرین پادشاه ماد که بهدست کوروش بزرگ برافتاد، در این کتاب از وى بهصورت آستواگ و در جاى پدربزرگ کوروش یاد مىشود و آخرین پادشاه ماد را Cyaxares مىنامد و او را دایى کوروش مىداند که خود، تاج و تختِ ماد را به کوروش مىسپارد. در این کتاب از آزاد کردن قوم یهود نیز، که در کتبِ عهد عتیقِ دانیال، حزقیال و نحمیا به تفصیل از آن یاد شده، سخنى در میان نیست. چندى موقعیتهاى جغرافیایى این کتاب نیز با واقعیتهایى که ما مىشناسیم نمىخواند؛ مانند تصور درست دریاى سرخ در کنار مصر و به غلط آن را مرز خاورى شاهنشاهى کوروش دانستن؛ یا هورکانیه (گرگان) را نزدیک آشور فرض کردن و از جنگ و صلح آشور با بلخ سخن گفتن، حال آنکه آشوریان براى رسیدن به بلخ مىبایست نزدیک به هزار فرسنگ در قلمرو ماد و یا پارس سفر مىکردند!
در بخشی از کتاب زندگی کوروش میخوانیم:
کوروش را شیوه چنان شده بود که به هنگام گردهمآیى سپاهیان سخنى گیرا و دلکش مىآغازید تا اندیشههاى خود را به لشکریان بازبتاباند و از کارها آگاه شود؛ روزى در میان مهتباران رشتهى سخن را به گفتوگوى زیر کشاند:
«نژادگان و مهتباران آیا مىپندارید که در برخى از رفتار و کردار تازه یاران ما کاستىهاست؟ که آنان راه زندگى ما را نیاموخته و به شیوهى ما پرورش نگرفتهاند؟ یا مىپندارید که آنان به زندگى روزانه خود را همسنگ ما مىنمایند و چون روزِ رزم فرا رسد همانند ما به رویارویى دشمن مىشتابند؟»
مبلغ واقعی 8,000 تومان 7% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 7,440 تومان
برچسب های مهم